گفتگویی با استاد چن جِنگ لِی

 

گفتگویی با استاد چن جِنگ لِی

(نسل نوزدهم خاندان چن)

مصاحبه کننده: دیو برت

برگردان از چینی به انگلیسی: استاد یانگ جون، نسل پنجم از اساتید خاندان یانگ

برگردان به پارسی: مقداد عبدی

 

پیش گفتار مترجم:

این مقاله را سالها پیش به پارسی برگرداندم. اصل مقاله سال 2008 در خبرنامه همایش بین المللی "تای چی چوان، سلامتی، آموزش و تبادل فرهنگها"، وابسته به انجمن بین المللی تای چی چوان خاندان یانگ منتشر شد و با فاصله کمی از انتشار آن، ترجمه اش کردم. در آن زمان ترجمه را در اختیار یکی از وبسایت های فعال در زمینه تای چی قرار دادم، پذیرفتند و منتشرش کردند، مدتی بود و پس از چند سال از دسترس خارج شد. بعضی از وبلاگ ها و وبسایت ها هم بدون اجازه آن را منتشر کردند که برخی را هنوز هم می توان یافت. به هر روی، این فراموشم شده بود تا اینکه امروز نوزدهم خرداد ماه 1401 به طور اتفاقی، حین جستجوی کامپیوتر با هدف دیگری، به فایل متن این مقاله برخوردم. تغییری در ترجمه ندادم و تنها چند اشتباه املایی را اصلاح کردم و امروز بعد از دوازده سیزده سال دوباره منتشرش می کنم. مقاله ایست خواندنی درباره زندگی استاد بزرگ چن جِنگ لِی که درون همه ما هنرجویان تای چی را برای تمرین بیشتر و درک عمیق تر تای چی به حرکت وا می دارد. امیدوارم از خواندن آن بهره ببرید.

 

خرداد ماه سال 1401

مقداد عبدی


 

zhenglei 3 

ما در چـین بر این باوریـم که اگر یک روز تمـرین کنیـد، فواید یک روز تمـرین عاید

 شما می شود و با تمرین روزانه به تدریج پیشـرفت خواهید کرد. اما در صـورتی که یک

روز تمرین نکنید، نتایج حاصل از ده روز تمرین مداوم را از دست می دهید. پس هر روز

و بدون وقفه تمـرین کنید. هـنرجویان غیرچـینی باید این مطـلب را به روشـنی درک

 کنند. هر روز تمرین کنید!

 

استاد چن جنگ لی در سال 1949 در خانواده ای با سابقه ای افزون بر 300 سال در هنرهای رزمی، دیده به جهان گشود. او یکی از نامدارترین چهره ها و اساتید سبک چن تای چی چوان در دنیای امروز می باشد. دو عموی او چن جائو پی (1972-1893) و چن ژائو کویی (1981-1928) پسر چن فاکه، اساتید او در این راه بودند. چن جائوپی در سال 1914 زادگاه خود، روستای چن جیاگو، را ترک کرد و به تدریس هنر رزمی خاندان خود مشـغول شد. از آن زمـان نقل می کنند که او در نزدیکی یکی از دروازه های اصلی شهر پکن مستقر شد و برای 17 روز متوالی تمامی مبارزه ها چه به صورت یک برابر یک و چه گروه در برابر یک، را پذیرفت و در همه آنها پیروز میدان بود. پس از اینکه مهارت های ژرف و شخصیت با تواضع و مهربان او در یکایک پیروزی ها بر همگان آشکار شد، شهرت او به سرعت زبانزد گردید و به مدت سی سال پس از آن در سرتاسر کشور پهناور چین به تدریس مشغول شد. در سال 1958 او به چن جیاگو بازگشت. در آن زمان به علت حوادث طبیعی، قحطی و اوضاع نابسامان سیاسی، زمین های کشاورزی تخریب شده بود و اهالی روستا در شرایط بسیار بدی به سر می بردند. دیگر کسی در پی آموختن میراث گرانبهای آن خاندان نبود و تمامی سالن های آموزش و تمرین خالی از هنر جویان بود. او که آینده این سنت ارزشمند را در خطر نابودی می دید، تصمیم گرفت برای همیشه به زادگاهش برگردد تا سنتی را که برای سالیان متمادی از نسلی به نسل بعدی به ارث رسیده و منتقل شده بود، حفظ کند و نسل بعد از خود را تربیت کرده و این مسئولیت مهم را به آنها بسپارد. پس از مراقبتها و محافظت ها در برابر قحطی و تغییرات شــــرایط سیاسـی، به تدریـج نسل بعدی شــروع به ظهور و درخشش کردند.

      میـان این گروه از هـنرجویان، چهار استاد برجسته نسل کنونی، مشهور به " چهار ببر چن جیاگو": چن شیائو وانگ، وانگ شی آن، ژو تیان تسای و چن جنگ لی، قد علم کردند و همگی تاثیر ژرف و بسزایی در احیا و گسترش سبک چن تای چی چوان تا به امروز داشته اند. زمانی که من در هاندان بودم، استاد چن ژنگ لی لطف کردند و با من گپی دوستانه داشتند که در زیر برای خوانندگان محترم آورده شده است. من سوالاتم را از روستای چن جیاگو، که اخیرا از آنجا بازدید کرده بودم، شروع کردم. 

 zhenglei 1

     

     من ترجیح می دهم که با یک سوال شخصی گفتگو را آغاز کنیم. شنیده ام که شما سابقا یک کشاورز بوده اید. وقتی در چن جیاگو بودم بسیار برایم جالب بود که تمامی مسیر با دانه های ذرت پوشیده شده بود که زیر نور آفتاب در حال خشک شدن بودند.آیا شما هم در مزارع ذرت کار می کردید؟

-    استاد: بله.

-    آیا این کار کاملا به صورت دستی انجام می شود؟

-    استاد: در حال حاضر ماشین آلاتی برای این کار موجود است، اما زمانی که من کشاورز بودم کاملا با دست انجام می شد.

-    و بعد زیر نور آفتاب پهن می شدند تا خشک شوند؟

-    استاد: این روزها این کار کمی ساده تر شده اما هنوز هم ذرت با دست خشک می شود و در طول زمستان استفاده می شود.

-    چه استفاده هایی از آن می شود؟

-    استاد: ما از آن به عنوان غذا استفاده می کنیم. علاوه بر این برای تهیه الکل و غذای حیوانات و مصارف دارویی و هم چنین تهیه روغن از آن استفاده می شود.

-    دلیل اینکه این سوالات را پرسیدم این بود که فکر می کنم در آن زمان کشاورزی کردن و نیز آموختن تای چی چوان بسیار مشکل بوده است!

-    استاد: بله. من در آن زمان بهایی دوبرابر سایر مردم پرداختم، کار کردن به عنوان کشاورز و تمرین کردن.

-    شما صبح زود تمرین می کردید یا بعد از اتمام کار؟

 

zhenglei 7

-   

      استاد: به طور معمول شبها تمرین می کردیم. برنامه کاری در روستا با کارخانجات متفاوت است. در کارخانه ساعت کاری از 8 صبح آغاز می شود در حالی که ما می بایست هنگام طلوع آفتاب به مزارع می رفتیم، سخت کار می کردیم و برای صبحانه بر می گشتیم. پس از صبحانه تا پایان روز کار می کردیم.

-    پس روزها کشاورزی و شبها تمرین می کردید و آموزش می دیدید. سبک چن با تمرینات دشوار و فشرده آن شناخته شده است. نسل شما مجبور بود تا به سختی در مزارع کار کند و سپس تمرینات سخت را پشت سر بگذارد. با این وجود تعالی و استانداردهای بالای خود را حفظ کرده است. برای ما توضیح دهید که این مهم چگونه بدست آمد؟

-    استاد: استادم، چن ژائوپی، از تمرینات و نیز از تجربیات سی سال تدریس در مناطق مختلف برای ما سخن می گفت. او نکات و ایده های بسیاری در مورد تمریناتم به من آموخت. او گروه ما را نظاره می کرد و می دید که برخی از ما آن طور که باید با جدیت تلاش نمی کنیم. او به ما می گفت که این فنون گنجینه ی خاندان ما هستند که 18 نسل متمادی، از نسلی به نسل بعدی منتقل شده اند. اگر این فرآیند انتقال در نسل نوزدهم متوقف شده یا به درستی صورت نپذیرد، در برابر نسل های پیشین و نیاکانمان شرمنده خواهیم شد و نیز نسل های آتی را نا امید خواهیم ساخت. به دلیل اینکه چن ژائوپی اینگونه با ما سخن می گفت، گروه ما وظیفه سنگینی را بر دوش خود احساس کرد. از زمانی که بسیار کم سن و سال بودم با خود می گفتم که باید سنت خاندان خود را ادامه دهم. مهم نبود که این کار تا چه اندازه دشوار است، چقدر خسته می شوم، هیچ گاه نمی توانم متوقف شوم. در اوایل دهه 1960 حتی ما کشاورزها به سختی چیزی برای خوردن پیدا می کردیم. در سرتاسر چین قحطی و خشکسالی فراگیر شده بود. در آن دوران، که من جوان بودم، ما غذای کافی برای خوردن نداشتیم، نه گوشت بود و نه آرد. فقط سبزیجات وحشی و سیب زمینی. به همین دلیل مواد لازم به بدنم نمی رسید و بسیار لاغر بودم، طوری که در سن سی سالگی فقط 58 کیلوگرم وزن داشتم.

-    علی رغم تمام این سختی ها شما به تمرین کردن ادامه دادید و ما امروزه به روشنی نتایج آن زحمات و کوششها را مشاهده می کنیم. سوال من در موردنسل بعدی و نیز هنرجویان بین المللی در سر تا سر جهان است. چگونه باید خود را وقف آموختن و تمرین بکنند؟

-    استاد: البته بدلیل تغییر شرایط در چین، امروزه هر کسی حاضر به تحمل چنین زحمات و سختی هایی نیست. از طرفی من از همان روشی استفاده می کنم که عمویم برای تشویق شاگردانش به کار می گرفت. من با آنان از تمرینات و تجربیاتم سخن می گویم و اینکه اگر من تا این حد خود را وقف تای چی چوان نمی کردم، شاید هم اکنون نیز کشاورز بودم. اما امروز سراسر جهان را سیر می کنم و شاگردان بسیار دارم.افزون بر اینها، امروزه امکانات بسیار خوبی وجود دارد که ما را در آموختن بسیار یاری می بخشد: کتاب و فیلم. این روزها آموختن بسیار ساده تر از گذشته شده است. در گذشته این هنر در خانواده تنها به مردان و در سطحی بسیار محدود آموزش داده می شد. احساس من این است که همه باید فرصت آموختن داشته باشند. این یک هنر و فرهنگ است که من علاقه دارم آن را با همه در سراسر دنیا قسمت کنم. من هنرجویان خارجی بسیاری دیدم که عاشقانه  می خواهند تای چی چوان را فرا گیرند. من توسعه و گسترش این هنر سنتی را وظیفه خود می دانم. در مدت 15 سال گذشته سعیم بر این بوده که کتابها و فیلم های آموزشی به زبانهای مختلف ترجمه شود که تا کنون به 8 زبان مختلف برگردانده شده اند و این امر بسیاری از هنرجویان غیر چینی را  یاری کرده است. با استفاده از این منابع آموزشی نتایج بسیار بزرگتر و بهتری عاید آنها خواهد شد. هر شخصی می تواند آنها را تهیه و مطالعه کند.

 

zhenglei 2

-   

     من فکر می کنم که صرف نظر از زبان و فرهنگ، هنرجویان تای چی چوان با یک مشکل مشترک مواجه هستند: "زمانی که خودمان تمرین می کنیم، گاهی اوقات تمرینات بسیار خشک و خالی از محتوا پیش می روند". آیا شما در این خصوص توصیه ای دارید که بتواند تمریناتشان را سرشارتر و پربارتر سازد و آنان را به هدفشان نزدیکتر نزدیکتر گرداند؟

-    استاد: من نیز با این مسئله و احساس روبرو شده ام. ما در پی ایجاد یک کشش مداوم در هنرجو هستیم تا او به سوی تمرینات منظم و بی وقفه پیش برود. در ابتدای امر هنرجو فرم های پایه و اولیه را فرا می گیرد. در این دوران اگر او یک استاد خوب و کاردان نداشته باشد تا ایرادات را اصلاح کرده و او را راهنمایی کند، پیشرفت و گذر از این مرحله بسیار دشوار خواهد بود. رها کردن تمرینات نیز بسیار محتمل است. از سوی دیگر، این اتفاق با وجود استاد آگاه و با تجربه بسیار بعید خواهد بود. اگر هر روز همان تمرینات تکرار شود، خستگی و بی حوصلگی امری بسیار طبیعی است. پس چه باید کرد؟ شما می توانید با شمشیر و یا سایر سلاح ها تمرین کنید و نیز به تویی شو بپردازید. اگر شـما هر روز یک غـذا را میـل کنید، اشتهای خود را نسبت به آن از دست می دهید. هنگامی که استاد شما بتواند شما را به سطحی رهنمون سازد که تکنیک های بیرونی را با محتوای درونی بیامیزید، هنگامی که چی (Qi) در سراسر بدن شما به جریان بیفتد، هنگامی که شما بتوانید آن را حس کنید، آنگاه با هر بار تمرین پیشرفتی حاصل می گردد. زمانی که با ادامه تمرینات این احساس در شما رشد پیدا کرد، شما می توانید وقت بیشتری را صرف تمرینات و آموزش خود کنید و پیرو آن زمان کمتری را با استاد بگذرانید. به خاطر همین احساس است که شما می توانید بهتر و با انگیزه بیشتری ادامه دهید. بدون این حس پربار در حین تمرینات، عدم کشش و ترک آن دور از انتظار نیست.

zhenglei 4

-    نخستین استاد من همواره این عبارت را به ما گوشزد می کرد: "احساس کنید!". بعضی از اوقات این حس تنها در بخش کوچکی از تمرینات و فرم حاضر است، اما ممکن است با تمرین بعدی کمی بیشتر گردد.

-    استاد: من به دلیل تجربه ای که با هنرجویان خارجی داشته ام، می دانم که گاهی اوقات تنها یک بار در هفته تمرین می کنند، گاهی دو یا سه بار. به دلیل اینکه آنها هر روز به تمرین نمی پردازند، این حس بسیار کند پیشرفت می کند. ما در چـین بر این باوریـم که اگر یک روز تمـرین کنیـد، فواید یک روز تمـرین عاید شما می شود و با تمرین روزانه به تدریج پیشـرفت خواهید کرد. اما در صـورتی که یک روز تمرین نکنید، نتایج حاصل از ده روز تمرین مداوم را از دست می دهید. پس هر روز و بدون وقفه تمـرین کنید. هـنرجویان غیرچـینی باید این مطـلب را به روشـنی درک کنند. هر روز تمرین کنید! نه یک یا دو بار در هفته.

-    این توصیه ای بی نظیر است. نمی خواهم زیاد وقت شما را بگیرم، اما یک سوال دیگر دارم. امروزه وقتی شما تمرین می کنید و در ذهنتان صدای اساتید تان را می شنوید، به شما چه می گویند؟

-    استاد: در سنین جوانی با جدیت به تمرین می پرداختم. در تمام عمرم آموزه های عمو هایم، چن جائوپی و چن جائوکویی، را سرمشق زندگی ام قرار دادم. وقتی به من آموزش می دادند، همیشه با دقت بسیار نگاه می کردم و به سخنانشان گوش فرا می دادم.در آن زمان به راستی دوست داشتم که وقتی بزرگ شدم همانند آنان بشوم. در آن زمان امکان ظبط صدا یا تصویر نبود. چشمانم همانند دوربین و گوشهایم به مانند ضبط صوت بودند. اگر لازم بود که موردی را بررسی کنم، می نشستم، چشمانم را می بستم و مرور می کردم. اگر از تمریناتم خشنود نبودم، حافظه ام را مرور می کردم و به عموهایم فکر می کردم. گاهی اوقات صدای آنها را می شنیدم که از تلاشهایم به تندی انتقاد می کنند تا انگیزه ام را برای تمرینات سخت تر، تقویت کنند.

 

zhenglei 5

 

-    بنابراین هنوز این صداها را می شنوید؟

-    استاد: بله، حتی هم اکنون نیز گاهی اوقات که در تمریناتم کوتاهی می کنم، صدای آنها را می شنوم که به من توان و نیروی لازم برای تمرین بیشتر را می بخشند. مهم نیست که با چه مشکلاتی رو برو بوده ام.در دهه 1980 وقتی با مردمانی مواجه می شدم که مرا به مبارزه می طلبیدند، صدای عموهایم را می شنیدم که به من اطمینان خاطر می دادند تا این مبارزه ها را با پیروزی پشت سر بگذارم. در سراسر زندگی کاری ام از پنج مرحله عبور کرده ام. نخست، زمانی که کشاورز بودم تا سن 25 سالگی که با عموهایم مشغول آموختن تای چی چوان بودم. 10 سال بعدی که در یک کارخانه مشغول به کار بودم در حالی که تمرینات هنر های رزمی را ادامه می دادم. به عنوان مسئول فروش سفرهایی به دور و اطراف کشورم می کردم و در این سفرها با اساتید دیگر ارتباط برقرار می کردم و البته این ارتباطات به بهبود فروش کارخانه نیز کمک می کرد. در طول این 10 سال من به طور معمول به عنوان نماینده روستایمان در مسابقات شرکت می کردم. مرحله سوم، شروع به کار با مسئولین ورزشی و فعالیت به عنوان یک مربی حرفه ای بود. من به تمریناتم ادامه می دادم و تدریس تعداد زیادی از هنرجویان را بر عهده داشتم که تعدادی از آنان افتخارات بسیاری را در مسابقات مختلف از آن خود کردند. در مرحله چهارم، مسابقات مختلف در سطح منطقه ای و ملی را برگزار می کردم. اکنون در مرحله پنجم حرفه ای را در پیش گرفتم که همواره دوست می داشتم. سفر به کشورهای مختلف و در میان گذاشتن سنت های خاندانم با مردم سراسر جهان. زمانی که در چن جیاگو زندگی می کردم، تمرکزم بر روی تمرینات و مسئولیت هایم در برابر خاندانم بود. در مرحله دوم، شروع به سفر کردم و به دنبال این بودم که شاید بتوان در هنرهای رزمی نیز شغل مناسبی پیدا کرد. در مرحله سوم و چهارم، پس از ملاقات با اساتید گوناگون و نیز تدریس و مدیریت در این شاخه، متوجه این مطلب شدم که این حرفه می تواند یک کسب و کار خانوادگی مناسب نیز باشد. هم اکنون که در سراسر جهان سفر می کنم و مردمی را می بینم که عاشق این هنر هستند، تمام فکرم متوجه راهکارهای گسترش روز افزون تای چی چوان در سطح بین المللی است. در این مدت بر روی کتاب ها و فیلم ها کار کرده ام و احساس می کنم که این گامی بسیار اثربخش است، چیزی ورای یک کسب و کار است. من این افتخار را داشته ام که در چین به عنوان یکی از 10 استاد برتر هنر های رزمی شناخته شوم و حمایت های بی دریغی از سوی شاگردانم موجه من شده است و دیگر نیازی به کار در کارخانه ندارم.

-     اجازه می خواهم که این گفتگو را ختم کنم به اینکه من فکر می کنم که زندگی کاری شما یک دایره کامل را طی کرده است.دوباره شما یک کشاورز هستید و در سراسر جهان بذر می کارید و هنر خاندان خود را درو می کنید. پیش بینی می کنم که محصول پرباری خواهید داشت.

-    استاد: اکنون که دروازه های کشور چین گشوده شده است، آرزومندم که هنر های سنتی چین را در سراسر دنیا گسترش دهم تا انسانهای بیشتری از تمرین تای چی چوان لذت ببرند.

 zhenglei 6

 

گفتگویی با استاد چن ژنگ لی

(نسل نوزدهم خاندان چن)

مصاحبه کننده: دیو برت

برگردان از چینی به انگلیسی: استاد یانگ جون، نسل ششم خاندان یانگ.

 


 


                                        ما در چـین بر این باوریـم که اگر یک روز تمـرین کنیـد، فواید یک روز تمـرین عاید

                                       شما می شود و با تمرین روزانه به تدریج پیشـرفت خواهید کرد. اما در صـورتی که یک

                                       روز تمرین نکنید، نتایج حاصل از ده روز تمرین مداوم را از دست می دهید. پس هر روز

                                      و بدون وقفه تمـرین کنید. هـنرجویان غیرچـینی باید این مطـلب را به روشـنی درک

                                     کنند. هر روز تمرین کنید!

                            

 


استاد چن ژنگ لی در سال 1949 در خانواده ای با سابقه ای افزون بر 300 سال در هنرهای رزمی، دیده به جهان گشود. او یکی از نامدارترین چهره ها و اساتید سبک چن تای چی چوان در دنیای امروز می باشد. دو عموی او چن ژائو پی (1972-1893) و چن ژائو کویی (1981-1928) پسر چن فاکه، اساتید او در این راه بودند. چن ژائوپی در سال 1914 زادگاه خود، روستای چن جیاگو، را ترک کرد و به تدریس هنر رزمی خاندان خود مشـغول شد. از آن زمـان نقل می کنند که او در نزدیکی یکی از دروازه های اصلی شهر پکن مستقر شد و برای 17 روز متوالی تمامی مبارزه ها چه به صور یک برابر یک و چه گروه در برابر یک، را پذیرفت و در همه آنها پیروز میدان بود. پس از

 

 

 

 

 

 

 اینکه مهارت های ژرف و شخصیت با تواضع و مهربان او در یکایک پیروزی ها بر همگان آشکار شد، شهرت او به سرعت زبانزد گردید و به مدت سی سال پس از آن در سرتاسر کشور پهناور چین به تدریس مشغول شد. در سال 1958 او به چن جیاگو بازگشت. در آن زمان به علت حوادث طبیعی، قحطی و اوضاع نابسامان سیاسی، زمین های کشاورزی تخریب شده بود و اهالی روستا در شرایط بسیار بدی به سر می بردند. دیگر کسی در پی آموختن میراث گرانبهای آن خاندان نبود و تمامی سالن های آموزش و تمرین خالی از هنر جویان بود. او که آینده این سنت ارزشمند را در خطر نابودی می دید، تصمیم گرفت برای همیشه به زادگاهش برگردد تا سنتی را که برای سالیان متمادی از نسلی به نسل بعدی به ارث رسیده و منتقل شده بود، حفظ کند و نسل بعد از خود را تربیت کرده و این مسئولیت مهم را به آنها بسپارد. پس از مراقبتها و محافظت ها در برابر قحطی و                                                 تغییرات شــــرایط                                        سیاسـی، به تدریـج                                                        نسل بعدی شــروع                                                    به ظهور و درخشش                                          کردند. از میـان این                                              گروه از هـنرجویان،                                                  چهار استاد برجسته                                              نسل کنونی، مشهور به " چهار ببر چن جیاگو": چن شیائو وانگ، وانگ شی آن، ژو تیان کای و چن ژنگ لی، قد علم کردند و همگی تاثیر ژرف و بسزایی در احیا و گسترش سبک چن تای چی چوان تا به امروز داشته اند. زمانی که من در هاندان بودم، استاد چن ژنگ لی لطف کردندو با من گپی دوستانه داشتند که در زیر برای خوانندگان محترم آورده شده است. من سوالاتم را از روستای چن جیاگو، که اخیرا از آنجا بازدید کرده بودم، شروع کردم.  

-        من ترجیح می دهم که با یک سوال شخصی گفتگو را آغاز کنیم. شنیده ام که شما سابقا یک کشاورز بوده اید. وقتی در چن جیاگو بودم بسیار برایم جالب بود که تمامی مسیر با دانه های ذرت پوشیده شده بود که زیر نور آفتاب در حال خشک شدن بودند.آیا شما هم در مزارع ذرت کار می کردید؟

-        استاد: بله.

-        آیا این کار کاملا به صورت دستی انجام می شود؟

-        استاد: در حال حاضر ماشین آلاتی برای این کار موجود است، اما زمانی که من کشاورز بودم کاملا با دست انجام می شد.

-        و بعد زیر نور آفتاب پهن می شدند تا خشک شوند؟

-        استاد: این روزها این کار کمی ساده تر شده اما هنوز هم ذرت با دست خشک می شود و در طول زمستان استفاده می شود.

-        چه استفاده هایی از آن می شود؟

-        استاد: ما از آن به عنوان غذا استفاده می کنیم. علاوه بر این برای تهیه الکل و غذای حیوانات و مصارف دارویی و هم چنین تهیه روغن از آن استفاده می شود.

-        دلیل اینکه این سوالات را پرسیدم این بود که فکر می کنم در آن زمان کشاورزی کردن و نیز آموختن تای چی چوان بسیار مشکل بوده است!

-        استاد: بله. من در آن زمان بهایی دوبرابر سایر مردم پرداختم، کار کردن به عنوان کشاورز و تمرین کردن.    

-        شما صبح زود تمرین می کردید یا بعد از اتمام کار؟

-        استاد: به طور معمول شبها تمرین می کردیم. برنامه کاری در روستا با کارخانجات متفاوت است. در کارخانه ساعت کاری از 8 صبح آغاز می شود در حالی که ما می بایست هنگام طلوع آفتاب به مزارع می رفتیم، سخت کار می کردیم و برای صبحانه بر می گشتیم. پس از صبحانه تا پایان روز کار می کردیم.

-        پس روزها کشاورزی و شبها تمرین می کردید و آموزش می دیدید. سبک چن با تمرینات دشوار و فشرده آن شناخته شده است. نسل شما مجبور بود تا به سختی در مزارع کار کند و سپس تمرینات سخت را پشت سر بگذارد. با این وجود تعالی و استانداردهای بالای خود را حفظ کرده است. برای ما توضیح دهید که این مهم چگونه بدست آمد؟

-        استاد: استادم، چن ژائوپی، از تمرینات و نیز از تجربیات سی سال تدریس در مناطق مختلف برای ما سخن می گفت. او نکات و ایده های بسیاری در مورد تمریناتم به من آموخت. او گروه ما را نظاره می کرد و می دید که برخی از ما آن طور که باید با جدیت تلاش نمی کنیم. او به ما می گفت که این فنون گنجینه ی خاندان ما هستند که 18 نسل متمادی، از نسلی به نسل بعدی منتقل شده اند. اگر این فرآیند انتقال در نسل نوزدهم متوقف شده یا به درستی صورت نپذیرد، در برابر نسل های پیشین و نیاکانمان شرمنده خواهیم شد و نیز نسل های آتی را نا امید خواهیم ساخت. به دلیل اینکه چن ژائوپی اینگونه با ما سخن می گفت، گروه ما وظیفه سنگینی را بر دوش خود احساس کرد. از زمانی که بسیار کم سن و سال بودم با خود می گفتم که باید سنت خاندان خود را ادامه دهم. مهم نبود که این کار تا چه اندازه دشوار است، چقدر خسته می شوم، هیچ گاه نمی توانم متوقف شوم. در اوایل دهه 1960 حتی ما کشاورزها به سختی چیزی برای خوردن پیدا می کردیم. در سرتاسر چین قحطی و خشکسالی فراگیر شده بود. در آن دوران، که من جوان بودم، ما غذای کافی برای خوردن نداشتیم، نه گوشت بود و نه آرد. فقط سبزیجات وحشی و سیب زمینی. به همین دلیل مواد لازم به بدنم نمی رسید و بسیار لاغر بودم، طوری که در سن سی سالگی فقط 58 کیلوگرم وزن داشتم.

-        علی رغم تمام این سختی ها شما به تمرین کردن ادامه دادید و ما امروزه به روشنی نتایج آن زحمات و کوششها را مشاهده می کنیم. سوال من در موردنسل بعدی و نیز هنرجویان بین المللی در سر تا سر جهان است. چگونه باید خود را وقف آموختن و تمرین بکنند؟

-        استاد: البته بدلیل تغییر شرایط در چین، امروزه هر کسی حاضر به تحمل چنین زحمات و سختی هایی نیست. از طرفی من از همان روشی استفاده می کنم که عمویم برای تشویق شاگردانش به کار می گرفت. من با آنان از تمرینات و تجربیاتم سخن می گویم و اینکه اگر من تا این حد خود را وقف تای چی چوان نمی کردم، شاید هم اکنون نیز کشاورز بودم. اما امروز سراسر جهان را سیر می کنم و شاگردان بسیار دارم.افزون بر اینها، امروزه امکانات بسیار خوبی وجود دارد که ما را در آموختن بسیار یاری می بخشد: کتاب و فیلم. این روزها آموختن بسیار ساده تر از گذشته شده است. در گذشته این هنر در خانواده تنها به مردان و در سطحی بسیار محدود آموزش داده می شد. احساس من این است که همه باید فرصت آموختن داشته باشند. این یک هنر و فرهنگ است که من علاقه دارم آن را با همه در سراسر دنیا قسمت کنم. من هنرجویان خارجی بسیاری دیدم که عاشقانه  می خواهند تای چی چوان را فرا گیرند. من توسعه و گسترش این هنر سنتی را وظیفه خود می دانم. در مدت 15 سال گذشته سعیم بر این بوده که کتابها و فیلم های آموزشی به زبانهای مختلف ترجمه شود که تا کنون به 8 زبان مختلف برگردانده شده اند و این امر بسیاری از هنرجویان غیر چینی را  یاری کرده است. با استفاده از این منابع آموزشی نتایج بسیار بزرگتر و بهتری عاید آنها خواهد شد. هر شخصی می تواند آنها را تهیه و مطالعه کند.

-        من فکر می کنم که صرف نظر از زبان و فرهنگ، هنرجویان تای چی چوان با یک مشکل مشترک مواجه هستند: "زمانی که خودمان تمرین می کنیم، گاهی اوقات تمرینات بسیار خشک و خالی از محتوا پیش می روند". آیا شما در این خصوص توصیه ای دارید که بتواند تمریناتشان را سرشارتر و پربارتر سازد و آنان را به هدفشان نزدیکتر نزدیکتر گرداند؟

-        استاد: من نیز با این مسئله و احساس روبرو شده ام. ما در پی ایجاد یک کشش مداوم در هنرجو هستیم تا او به سوی تمرینات منظم و بی وقفه پیش برود. در ابتدای امر هنرجو فرم های پایه و اولیه را فرا می گیرد. در این دوران اگر او یک استاد خوب و کاردان نداشته باشد تا ایرادات را اصلاح کرده و او را راهنمایی کند، پیشرفت و گذر از این مرحله بسیار دشوار خواهد بود. رها کردن تمرینات نیز بسیار محتمل است. از سوی دیگر، این اتفاق با وجود استاد آگاه و با تجربه بسیار بعید خواهد بود. اگر هر روز همان تمرینات تکرار شود، خستگی و بی حوصلگی امری بسیار طبیعی است. پس چه باید کرد؟ شما می توانید با شمشیر و یا سایر سلاح ها تمرین کنید و نیز به تویی شو بپردازید. اگر شـما هر روز یک غـذا را میـل کنید، اشتهای خود را نسبت به آن از دست می دهید. هنگامی که استاد شما بتواند شما را به سطحی رهنمون سازد که تکنیک های بیرونی را با محتوای درونی بیامیزید، هنگامی که چی (Qi) در سراسر بدن شما به جریان بیفتد، هنگامی که شما بتوانید آن را حس کنید، آنگاه با هر بار تمرین پیشرفتی حاصل می گردد. زمانی که با ادامه تمرینات این احساس در شما رشد پیدا کرد، شما می توانید وقت بیشتری را صرف تمرینات و آموزش خود کنید و پیرو آن زمان کمتری را با استاد بگذرانید. به خاطر همین احساس است که شما می توانید بهتر و با انگیزه بیشتری ادامه دهید. بدون این حس پربار در حین تمرینات، عدم کشش و ترک آن دور از انتظار نیست.

-        نخستین استاد من همواره این عبارت را به ما گوشزد می کرد: "احساس کنید!". بعضی از اوقات این حس تنها در بخش کوچکی از تمرینات و فرم حاضر است، اما ممکن است با تمرین بعدی کمی بیشتر گردد.

-        استاد: من به دلیل تجربه ای که با هنرجویان خارجی داشته ام، می دانم که گاهی اوقات تنها یک بار در هفته تمرین می کنند، گاهی دو یا سه بار. به دلیل اینکه آنها هر روز به تمرین نمی پردازند، این حس بسیار کند پیشرفت می کند. ما در چـین بر این باوریـم که اگر یک روز تمـرین کنیـد، فواید یک روز تمـرین عاید شما می شود و با تمرین روزانه به تدریج پیشـرفت خواهید کرد. اما در صـورتی که یک روز تمرین نکنید، نتایج حاصل از ده روز تمرین مداوم را از دست می دهید. پس هر روز و بدون وقفه تمـرین کنید. هـنرجویان غیرچـینی باید این مطـلب را به روشـنی درک کنند. هر روز تمرین کنید! نه یک یا دو بار در هفته.

-        این توصیه ای بی نظیر است. نمی خواهم زیاد وقت شما را بگیرم، اما یک سوال دیگر دارم. امروزه وقتی شما تمرین می کنید و در ذهنتان صدای اساتید تان را می شنوید، به شما چه می گویند؟

-        استاد: در سنین جوانی با جدیت به تمرین می پرداختم. در تمام عمرم آموزه های عمو هایم، چن ژائوپی و چن ژائوکویی، را سرمشق زندگی ام قرار دادم. وقتی به من آموزش می دادند، همیشه با دقت بسیار نگاه می کردم و به سخنانشان گوش فرا می دادم.در آن زمان به راستی دوست داشتم که وقتی بزرگ شدم همانند آنان بشوم. در آن زمان امکان ظبط صدا یا تصویر نبود. چشمانم همانند دوربین و گوشهایم به مانند ضبط صوت بودند. اگر لازم بود که موردی را بررسی کنم، می نشستم، چشمانم را می بستم و مرور می کردم. اگر از تمریناتم خشنود نبودم، حافظه ام را مرور می کردم و به عموهایم فکر می کردم. گاهی اوقات صدای آنها را می شنیدم که از تلاشهایم به تندی انتقاد می کنند تا انگیزه ام را برای تمرینات سخت تر، تقویت کنند.

-        بنابراین هنوز این صداها را می شنوید؟

-        استاد: بله، حتی هم اکنون نیز گاهی اوقات که در تمریناتم کوتاهی می کنم، صدای آنها را می شنوم که به من توان و نیروی لازم برای تمرین بیشتر را می بخشند. مهم نیست که با چه مشکلاتی رو برو بوده ام.در دهه 1980 وقتی با مردمانی مواجه می شدم که مرا به مبارزه می طلبیدند، صدای عموهایم را می شنیدم که به من اطمینان خاطر می دادند تا این مبارزه ها را با پیروزی پشت سر بگذارم. در سراسر زندگی کاری ام از پنج مرحله عبور کرده ام. نخست، زمانی که کشاورز بودم تا سن 25 سالگی که با عموهایم مشغول آموختن تای چی چوان بودم. 10 سال بعدی که در یک کارخانه مشغول به کار بودم در حالی که تمرینات هنر های رزمی را ادامه می دادم. به عنوان مسئول فروش سفرهایی به دور و اطراف کشورم می کردم و در این سفرها با اساتید دیگر ارتباط برقرار می کردم و البته این ارتباطات به بهبود فروش کارخانه نیز کمک می کرد. در طول این 10 سال من به طور معمول به عنوان نماینده روستایمان در مسابقات شرکت می کردم. مرحله سوم، شروع به کار با مسئولین ورزشی و فعالیت به عنوان یک مربی حرفه ای بود. من به تمریناتم ادامه می دادم و تدریس تعداد زیادی از هنرجویان را بر عهده داشتم که تعدادی از آنان افتخارات بسیاری را در مسابقات مختلف از آن خود کردند. در مرحله چهارم، مسابقات مختلف در سطح منطقه ای و ملی را برگزار می کردم. اکنون در مرحله پنجم حرفه ای را در پیش گرفتم که همواره دوست می داشتم. سفر به کشورهای مختلف و در میان گذاشتن سنت های خاندانم با مردم سراسر جهان. زمانی که در چن جیاگو زندگی می کردم، تمرکزم بر روی تمرینات و مسئولیت هایم در برابر خاندانم بود. در مرحله دوم، شروع به سفر کردم و به دنبال این بودم که شاید بتوان در هنرهای رزمی نیز شغل مناسبی پیدا کرد. در مرحله سوم و چهارم، پس از ملاقات با اساتید گوناگون و نیز تدریس و مدیریت در این شاخه، متوجه این مطلب شدم که این حرفه می تواند یک کسب و کار خانوادگی مناسب نیز باشد. هم اکنون که در سراسر جهان سفر می کنم و مردمی را می بینم که عاشق این هنر هستند، تمام فکرم متوجه راهکارهای گسترش روز افزون تای چی چوان در سطح بین المللی است. در این مدت بر روی کتاب ها و فیلم ها کار کرده ام و احساس می کنم که این گامی بسیار اثربخش است، چیزی ورای یک کسب و کار است. من این افتخار را داشته ام که در چین به عنوان یکی از 10 استاد برتر هنر های رزمی شناخته شوم و حمایت های بی دریغی از سوی شاگردانم موجه من شده است و دیگر نیازی به کار در کارخانه ندارم.

-         اجازه می خواهم که این گفتگو را ختم کنم به اینکه من فکر می کنم که زندگی کاری شما یک دایره کامل را طی کرده است.دوباره شما یک کشاورز هستید و در سراسر جهان بذر می کارید و هنر خاندان خود را درو می کنید. پیش بینی می کنم که محصول پرباری خواهید داشت.

-        استاد: اکنون که دروازه های کشور چین گشوده شده است، آرزومندم که هنر های سنتی چین را در سراسر دنیا گسترش دهم تا انسانهای بیشتری از تمرین تای چی چوان لذت ببرند.