شرحی بر معنای واژه ووشو

شرحی بر معنای واژه ووشو

Wushu: Detialed Analysis of its meaning

TB2aJffXai5V1BjSszbXXb0hVXa 2961797232

به قلم مقداد عبدی

 

با گسترش هنرهای رزمی چینی به فراسوی مرزهای سرزمین پهناور چین، ووشو در سایر کشورها در بستری به نسبت عاری از فرهنگ سنتی چینی رشد یافته است. خیل بسیارِ علاقمندان و ووشوکاران در این سو و آن سوی گیتی به دنبال شناخت بیشتر و درک عمیق تر مفاهیم و فلسفه ی سبک خود در ووشو هستند. سد راه این تلاش بی وقفه زبان و فرهنگ کشور چین است که گاهی اوقات فراگیری و فهم آن در ژرفنا به سان دورنمایی زیبا و رمز آلود است که دور از دسترس می نماید. گسترش نفوذ اقتصادی چین و تبدیل شدن آن به یک مهره تاثیرگذار در سطح جهانی باعث شده تا چین شناسی به عنوان یک رشته دانشگاهی بیش از پیش مورد توجه و اقبال قرار گیرد و تعداد افرادی که به آموختن زبان و فرهنگ چین روی می آورند روز به روز در حال افزایش است. این رویداد را از جهت فرهنگی باید به فال نیک گرفت تا روز به روز شاهد جلوه گر شدن گوشه ای دیگر از این تمدن کهنِ نوآور پیش چشمان علاقمندان و پژوهشگران این عرصه باشیم.

confucius

 

پس از این پیشگفتار کوتاه برمیگردم به موضوع بحث این گفتار که سیری در معنای واژه ووشو است. آنچه مرا مصصم کرد تا چند سطری در این باب بنویسم شیوه معنا کردن و تفسیرهایی بود که از کلمه ووشو شنیده ام که گاهی درست، گاهی نادرست و گاهی همراه با بزرگ نمایی یک جنبه آن بوده است. متن پیش رو نیز البته برداشت شخصی من از صحبت اساتید بزرگ ووشو، اساتید دانشگاه و ووشو کاران کشور چین و نیز بر اساس تحقیقات شخصی ام از طریق درک محدودی که از زبان و فرهنگ چینی دارم می باشد. هدف هم کمک به گسترش گفتمان اصولی و با پایه و اساس در موضوعات اینچنینی ست.

 

هنرهای زرمی چینی در طول تاریخ با نام های گوناگونی خوانده شده اند که ووشو تا به امروز واپسین آنهاست؛ نام هایی همچون وویی(武艺)، چو‌ئن شوئه(拳学)، چو‌ئن فا (拳法)، گوآ شو (国术) و مانند اینها. واژه ووشو نخستین بار حدود سال پانصد بعد از میلاد (AD)، نزدیک به هزار و پانصد و اندی سال پیش، مطرح شد و در دوره اخیر نیز پس از به روی کار آمدن جمهوری خلق چین بسیار مورد توجه و استفاده قرار گرفت. اجزای تشکیل دهنده کلمه ووشو در زبان چینی عبارتند از:

   و  shù 术

این دو در کنار هم معنای "هنر رزم" می دهند. بررسی جداگانه این دو واژه ما را در درک بهتر معنای آن یاری می کند:

                                

wǔ  --------------->    止 zhǐ + 戈 gē   

止 zhǐ:  (توقف، stop)

戈 gē: (سلاح قدیمی چینی، ancient Chinese Weapon)
                       

 بر اساس معانی اجزا، "وو  " را به یکی از چهار شکل زیر معنا کرده اند:

۱- سلاحی () که نبرد و حمله را متوقف () می کند.

۲- توقف () نبرد و نزاع (سلاح به عنوان نمادی از نبرد)

۳- پیاده نظامِ ()  سلاح () به دست.

۴- واژه (zhǐ, ) برگرفته از واژه (zhǐ, 趾) و به معنای مرد ایستاده است که اسلحه () در دست دارد و آماده مبارزه است۱.

 

- تفسیرهای شماره ۱ و ۲ ووشو را شیوه ای برای پایان دادن به نبرد و درگیری معنا می کنند.

- در مقابل تفسیرهای شماره ۳ و۴ ووشو را شیوه ای برای نبرد معنا کرده که در آن هیچ اشاره ای به قصد و اراده ای برای توقف درگیری نیست. اشاره به شیوه موثر در نبرد است.

 حال این سوال پیش می آید که کدام یک از این دو برداشت درست است و معنای حقیقی ووشو را بیان می کند؟ هر کسی با توجه به درکش از ووشو می تواند برداشت و پاسخ خود را داشته باشد آنچنان که تفاسیر بالا نیز توسط افراد متفاوتی بیان شده است. جواب من به این سوال این است که هر دوی این تفاسیر درست است و با مطالعه تاریخ می بینیم که در برهه ای از تاریخ هر یک از این دو، منظور نظر اهل فن بوده است: شیوه ای برای مبارزه و نیز شیوه ای برای پایان دادن به آن (یا پیش گیری از شروع آن). در بنیاد فلسفه چینی جمعِ دو مفهوم متضاد بسیار رایج بوده و هست و از این حیث با فلسفه غرب بسیار متفاوت است. این-یانگ (Yīn-Yáng) در شیوه تفکر حکما و فلاسفه چین یک اصل جهان شمول (universal) و حاکم بر نظام طبیعت است. رابطه پویای این دو است که موجبات بوجود آمدن ده هزار گونه۲ را فراهم آورده است. در بحث ما نیز نسبت این دو معنای کلمه ووشو از جنس این-یانگ است، بنابراین هر دو معنی و برداشت درست است و هر کدام یک روی سکه را نمایان می کند که قابل تبدیل و تغییر به یکدیگرند.

yin-yang

یک مثال همان بررسی تاریخی ست که نشان می دهد مردمان در قرون مختلف بر اساس اوضاع اجتماعی و سیاسی رویکردی متفاوت به هنرهای رزمی داشته اند. مثال دیگر را می توان از منظر سبک های مختلف ووشو درک کرد: سبک هایی که وجه یانگ در آنها غالب تر است و تاکید بیشتری بر غلبه و چیرگی بر حریف دارند در کنار سبک هایی که وجه این (Yīn) پر رنگ تری داشته و بر کنترل و خاتمه درگیری تاکید می کنند. با سیر در دنیای بی پایان تغییرات این-یانگ می توان تحلیل های بسیاری را استنباط کرد و در اینجا به همین دو مثال بسنده می کنم. آنچه که مورد بحث ماست دو معنای کلی کلمه ووشو است که در بالا مطرح شد. واژه شو (shù, 术) هم به معنی هنر (art) و هم به معنی مهارت (skill) است. بنابراین "وو" و "شو"  در کنار هم معنی "هنر رزم" و همچنین"مهارت رزم" می دهد. شایان ذکر است که برای تلفظ درست کلمه ووشو باید هر دو بخش "وو" و "شو" با صدای"او" در انتها تلفظ می شود.

 حال که معنای واژه ووشو روشن تر شد لازم می دانم تا با توجه به بحث هایی که اخیرا مطرح شده در مورد واژه گونگ فو (功夫, Gōngfu) نیز صحبت کنم چرا که معدود اظهار نظرهای نادرستی در مورد آن بیان می شود و نیاز به بحث و آگاهی رسانی بیشتری هست.

Gōngfu 功夫  -------> Gōng 功 + 

 

Gōng   -------> Gōng 工 + Lì 力           

Gōng: کار (work)

Lì 力: نیرو (strength)

 در نتیجه گونگ به معنی "کار انجام گرفته با تلاش و کوشش و صرف نیرو" است.

-------> dà 大 +  一   (pin in the hair)

dà 大: مرد بالغ (a grown up man)

一   (pin in the hair):    سنجاق بلندی که چینی ها در موی خود قرار می دادند و نشان دهنده بلوغ، ازدواج و یا به طور کلی گذر زمان و بلوغ ناشی از آن است

 

بدین سان گونگ فو یعنی تلاش و کوشش (صرف نیرو) [Gōng, ] با مداومت در طول زمان[Fū, ] که نتیجه آن دستاوردی بزرگ [Gōngfu, 功夫] است. نکته بسیار مهم این است که گونگ فو یک مفهوم عام در زبان چینی ست و به هیچ وجه تنها مختص هنرهای رزمی نیست. اینجا محل بروز یک اشتباه و سوء تفاهم بزرگ است که برخی گونگ فو را تنها و صرفا در ارتباط با هنرهای رزمی معنا می کنند که شاید به دلیل آشنایی کم با زبان چینی و درک ناکافی از سنت فلسفی و فکری چینیان است. همین سوء برداشت باعث بروز بحث های غیرکارشناسی بسیاری شده است. شما می توانید با مراجعه به یک فرهنگ لغت چینی جمله ای شبیه این در زیر معنای واژه گونگ فو بیابید:

他绘画有功夫

Tā huìhuà yǒu gōngfu.

او در نقاشی کردن مهارت (یا گونگ فو) دارد

در توصیف آشپزی، نقاشی، خطاطی، هنرهای زرمی و یا هر حرفه و فن دیگری می توان به درستی از واژه گونگ فو استفاده کرد. چندین دهه پیش از این استفاده از واژه گونگ فو در فیلم های رزمی چینی  باعث شد برخی تصور کنند که گونگ فو تنها نامی است برای هنرهای رزمی چینی که با توجه به توضیحات بالا می دانیم برداشتی نادرست یا ناقص است و امیدوارم که با توضیحاتی از این دست مرتفع گردد. پیش از پایان این بحث اشاره کوتاهی می کنم به هنر رزمی کونگ فو توآ و معنای گونگ فو در آن.

 بنیان گذارکونگ فو توآ معنای کونگ فو را "طریقت دانایی" شرح داده اند. واژه طریقت به معنای راه از دو بخش مهم معنایی تشکیل شده است: "تلاش و جهد" و "تداوم و استمرار"، چرا که برای پیمودن "راه" باید نیرو صرف کرد و در پیمودن مسیر مداومت داشت. دستاورد طی کردن راه را نیز "دانایی" دانسته اند. اگر نگاهی دوباره به تعریفی که چندین سطر بالاتر از گونگ فو در زبان چینی ارائه دادیم بیندازید و با معنای "طریقت دانایی" مقایسه کنید، بی شک با من هم نظر شده و تردیدی به جای نخواهد ماند که عبارتی دقیق تر وجامع تر از این را نمی توان در زبان پارسی برای گونگ فو ارائه داد؛ حق مطلب را تمام و کمال بیان می کند. شایان ذکر می دانم که دوباره تاکید کنم گونگ فو مفهمومی عام است و اطلاق آن به هر هنر رزمی و یا حرفه و هنر دیگری از نظر مفهومی درست است. ایراد وارد شده از طرف فدراسیون جهانی ووشو (IWUF) از زاویه حفظ میراث فرهنگی و هنری کشور چین بوده و مسئله ای ملی برای آن کشور است نه ایرادی فنی و کارشناسی؛ اگر از همین زاویه هم به آن نگاه شود قابل درک است. چه خوب اگر در داخل جامعه رزمی ایران بحث ها عادلانه تر و در جهت سازنده تری صورت گیرد.

امیدوارم این گفتار که با بررسی دقیق واژه ها در بستر فرهنگ و سنت چینی طرح شد، موجب رفع سردرگمی های احتمالی و روشن تر شدن معانی شده باشد. باشد که مفید واقع شود.

 

مقداد عبدی

مرداد ماه سال ۱۳۹۸

شهر شانگهای، چین

 

 

۱- برگرفته از قدیمی ترین فرهنگ واژه های چینی به نام 文解字)Shuōwén Jiězì) که از معتبرترین منابع رایج در تفسیر و ریشه یابی واژه های زبان چینی است. در مورد واژه (zhǐ, ) چنین آمده است:

zhi 止

 

 

 

 

 

 

Picture of a left footprint; the toes were at the top, the heel at the bottom. Sometimes written, as in zǒu. See zú 'foot', bù 'step', and shū.

در فرهنگ واژه های چینی امروزی بعد از ارايه شرح شوآوِن (Shuōwén)  توضیحات تکمیلی ذکر شده است:

zhǐ now means 'stop' (hold the feet still). The original meaning "foot" survives in  zhǐ as in 脚趾 jiǎozhǐ 'toe'

با توجه به این توضیحات که از منابع معتبر زبان چینی گرفته شده می توان با اطمینان خاطر هر چهار تفسیر ارايه شده برای واژه  را درست دانست چرا که کلید تفسیر آن در همین واژه (zhǐ, ) می باشد. 

 

۲- ده هزار گونه (万物, wànwù) اصطلاحا به معنای هر آنچه که هست می باشد.