جمعه, شهریور 31nd

Last update12:16:11 AM

شما اینجا هستید: صفحه نخست تویی شو: تئوری و مهارت های بنیادی

تویی شو: تئوری و مهارت های بنیادی

تویی شو: تئوری و مهارت های بنیادی
‎گفتگویی با استاد یانگ جون

Master Yang-Tui Shou


Push Hands: Fundamental Skills and Theory
A Conversation with Yang Laoshi(1)

 

مصاحبه کننده: دیو برت (Dave Barrett)، لنس لو (Lance Lu)
برگردان به فارسی: مقداد عبدی (Meghdad Abdi)

تاریخ انجام مصاحبه: سال 2007

 

پیشگفتار مترجمان (Translators’ Foreword):
یکی از بخشهای تای چی چوان که عموما نقطه ی تاریک ذهن هنرجویان است، درک اساس و فلسفه وجودی تمرینات تویی شو و مبانی نظری و عملی آن می باشد. تویی شو فصل مشترک و نقطه ی طلاقی پرورش هنر رزم، نهادینه شدن خصایل اخلاقی، و رشد ذهنی، روانی و معنوی هنرجو است و یکی از مهمترین درسهایی که هر هنرجو در طول دوره ی تمرین خود باید فرا بگیرد، در آن نهفته است. فرا گرفتنی نه با ذهن و ابزار کلمه، که فراگرفتنی در سطح درکِ حس گونه و درونی. در صورت و ظاهر عمل، هنگامی که به تای چی کاران حین تمرینات تویی شو می نگریم، آنچه مشاهده می نماییم ترکیبی زیبا و متغیر از حرکات دورانی، پیچشی، چرخشی و رفت و برگشتی دست ها و کل بدن است. کلمه ی تویی شو در زبان چینی (推手) ترکیبی است از دو کلمه ی دیگر: تویی (tuī، ) به معنای هل دادن (Push) و شو (shǒu، ) به معنای دست، که با نگاهی گذرا به فرم های آن متوجه وجه تسمیه آن می شویم. حرکاتی است شامل هل دادن و فشار وارد کردن متقابل دو طرف به یکدیگر طبق اصول معین و مشخص.


در معنا، تویی شو در نگاه نخست روش و وسیله ای است برای پرورش هوشیاریِ رزمی و تقویت حواس هنر جوی تای چی. دوم، روش شناخت حریف به عنوان انسانی دیگر که مقابل شما قرار گرفته است و با شما در تماس است. گفته اند که پرداختن به فرم انفرادی روش خود شناسی و خودآگاهی است و تویی شو در سطح بعدی، جهت شناخت دیگری توسط شخصی است که خودآگاه است. از این روست که تویی شو پس از اینکه هنرجو فرم تای چی چوان را فرا گرفت، به او آموزش داده می شود. این شناخت از گذرگاه حس لامسه و به مرور زمان کسب می شود، با رد و بدل شدن انرژی بین دو طرف، طوری که پیش از اجرای حرکت بعدیِ حریف، از نیت و خواستش آگاه هستید. این مرحله را گوش دادن یا شنیدن انرژی (tīng jìn) گویند.


سوم، روش و فنی است برای تحول درون. آموختن تویی شو موجب آشکار شدن هرگونه ضعف در گونگ فویِ درونی شخص می گردد. تویی شو خیلی زود این نقاط ضعف پنهان را برای شخص آشکار می نماید(۲). این به علت هوشمندی بالای طراحان آن، اساتید بزرگ تای چی چوان در نسل های گذشته بوده است. مثل مشهور در تای چی که در مورد تویی شو نیز صدق می کند: "از آشنایی با فرم ها تا ادراک جین (jìn)، از ادراک جین تا شکست ناپذیر شدن(۳)." علاوه بر این تویی شو روشی کلیدی جهت سنجش کونگ فوی درونی شخص می باشد(۴). به همین دلیل برخی از اساتید هنگامی که هنرجویی به آنها مراجعه نموده و کسب درس می نماید، ابتدا کمی با او به تویی شو می پردازند و قصد آنها از این کار سنجش سطح درونی تای چی هنرجو است. البته ناگفته نماند که تشخیص صحیح و دقیق این امر توسط اساتیدی میسر است که خود در سطح بالایی قرار داشته باشند.


و در آخر معنای چهارم که در ادامه و تکمیل معنای سوم است، روش حل کردن و در نتیجه محو شدن تدریجی نفس (Ego)  در بالاترین سطح این هنر، به عنوان بخش مهمی از آثار پرداختن به تای چی چوان بر روی هنرجو. اگر این معنای چهارم کمی بلند پروازی به نظر می رسد و باور آن برای برخی ممکن است تا حدی دشوار باشد، می توان کمی ملایم تر برای این دسته از دوستان چنین گفت که تویی شو معیار و ابزار سنجشی بسیار قدرتمند برای آگاه کردن فرد از درجه ی نفوذ و ابعادِ "هویت سازی مدام و کاذبی"  است که تعریف هر یک از "ما" به عنوان یک شخص و جدا از اشخاص دیگر است.


از آنجا که بسط بیشتر این قسمت در حیطه ی این مقاله قرار نداشته و ممکن است تا حدودی ما را از بحث اصلی و ملموس تر دور کند، لذا در ادامه اشاره ی مختصر و در عین حال زیبا به این معنا را از زبان استاد جنگ من چینگ (Zheng Manqing) می آوریم که بخشی از مقاله ی "تای چی چوان، شرحی بر نام و معنا" می باشد که پیشتر در بخش مقالات قرار داده شده است.

 

"سرمایه گذاری بر روی شکست (خوردن)، به همان معنا و مفهومی است که کنفسیوس (kǒngzǐ، کُونگ زی)، رام کردن و مطیع ساختن نفس (kèqi) می نامید. چگونه این معنا در زندگی (دنیا) ظهور و بروز می یابد؟ معنای آن در تسلیم شدن در برابر دیگران است، که موجب فرونشاندن و سرکوب خیره سری، تکبر، گرایش به نفس (egotism) و خودخواهی است. این اما امری ساده نیست. دوام آوردن در مسیر تمرینات انفرادی پیاپی در میانه ی ملزومات متعدد زندگی روزانه، موجب خود شکنی (و فروتنی) می شود. در تمرینات تویی شو هنرجو، به خصوص در سطوح پایینتر، بایستی شکست را در نوبت های فراوان و بسیاری بپذیرد. تسلیم شدن و چسبیدن و پیوستن به حریف، توسط شخص خودپرست (egotist) امکان پذیر نیست. نفس (ego) او زخم های ناشی از این (تسلیم) را، که پیش از تسلط و استادی بر این هنر بر او وارد می شود، بر نمی تابد. زیرا در اینجا به مانند زندگی، بایستی بر نفس چیره گشت اگر بر آنیم تا به مانند انسان در این خاک گام برداریم."

 

در اینجا ذکر یک نکته با بهره گیری از مطالب بالا مفید به نظر می رسد. گفته شد که تویی شو روشی کلیدی برای سنجش سطح کونگ فوی درونی یک تای چی کار می باشد، در نتیجه هنرجو نیز می تواند تا حدی استاد و مربی خود را محک بزند. از آنجا که تویی شو و به طور کلی پرداختن به تای چی چوان در طول زمان موجب فرو نشانده شدنِ گرایش به نفس و تکبر می گردد، آن دسته از افرادی که تای چی را به دیگران آموزش می دهند و عنوان استادی را به همراه خود دارند، در صورتی که نشانه هایی از تکبر و خودستایی را به صورت مکرر از خود بروز می دهند، به نظر می رسد همچنان در سطوح اولیه تای چی قرار دارند و به اصطلاح هنر تای چی در درون ایشان تحول اساسی ایجاد نکرده و کماکان در بند هویت های خود ساخته ی بیرونی قرار داشته و تای چی نیز، به جای راهی برای زدودن اینها، تبدیل به یکی از همین اشکال متفاوت از هویت های گوناگون شده است. این معیار در انتخاب معلم تای چی برای هنرجو اهمیت دارد.


مقاله ی حال حاضر یکی از تخصصی ترین و کاربردی ترین مقالاتی است که در زمینه ی تویی شو از یک استاد به نام تای چی، استاد یانگ جون (نسل ششم از اساتید خاندان یانگ)،  منتشر شده و بسیار خرسندیم که هم اکنون به زبان فارسی برگردانده شده است. این مقاله گویای بسیاری از نقاط مبهمی است که معمولا صحبتی از آنها در محافل تای چی به میان نمی آید. امید است که با ترجمه ی این اثر گامی در راستای ارتقای درک همه ی ما هنرجویان و تای چی کاران، اعم از مبتدی و منتهی، برداشته شود و مقبول افتد. این گونه مباحث  به ویژه در دوره ی حاضر که تویی شو در آستانه ی دگرگونی یا به بیان دیگر تغییر ماهیت، از آنچه قدما بنا نهاده بوده اند به شکلی از مبارزات آزاد در قالب مسابقات جهانی است، از اهمیت بالایی برخوردار است. به هر میزان که آگاهی هنرجویان از صورت و نیز معنای تویی شو بالاتر رفته و اصول و فلسفه ی آن آشکار تر گردد، از میزان انحراف از این اصول نیز کاسته خواهد شد.


در پایان یادآور می شود که خواندن این مقاله برای هنر جویانی که به تازگی گام در عرصه ی تای چی گذاشته اند و فرم تای چی چوان را فرا نگرفته اند ضرورتی ندارد، هر چند که خالی از  لطف و فایده نیست. شایان ذکر است که این مقاله با کسب اجازه از انجمن بین المللی خاندان یانگ ترجمه و منتشر شده است.

 

مقداد عبدی
خردادماه 1392

 

 

---------------------------------------------------------------
۱- کلمه ی لائو شی (Laoshi) در زبان چینی به معنای استاد و معلم است.
۲- برگرفته از مکتوبات استاد وانگ شی آن (Wang Xi’An)، نسل نوزدهم تای چی سنتی خاندان چن و یکی از چهار استاد مشهور به "چهار ببر چن جیاگو"، در کنار استاد چن شیآو وانگ (Chen Xiaowang)، استاد چن جنگ لی (Chen Zhenglei) و استاد جو تیان تسای (Zhu Tiancai) می باشد.
۳- ترجمه ی این کلمه  کمی با معنای اصلی آن متفاوت است. در متن اصلی "Deity" به کار برده شده است که به دلایلی "شکست ناپذیر" ترجمه شده است.
۴- مانند شماره (۲).


 

 تویی شو: تئوری و مهارت های بنیادی

Yang Laoshi - Tui Shou 

شرح تمرینات تویی شو در طیفی متشکل از توضیحات ملموس و قابل درک تا پیچیده و رمز آلود بیان شده است. توضیحاتی ملموس و قابل درک مانند: "تویی شو کنکاش دو جانبه ی انرژی های درونی (دو طرف) است و بر پایه ی حس لامسه می باشد. این روش شامل دو نفر است که از طریق دست هایشان با هم در تماسند، به هم متصل شده اند و از حرکات پیچشی و دورانی تای چی استفاده می کنند." (Gaffney, Pg150). و نیز توضیحاتی پیچیده تر و رمزآلود مانند:"به شخص می آموزد که حساسیت در سطح کل بدن به چه معناست. در بیرون، شخص حس لامسه ی دقیقی را پرورش می دهد. حساسیت و هوشیاری در درون نیز پرورش می یابد. هنر جو می آموزد تا چگونه بدن را از هر نیرویی تهی سازد. هنگامی که شخص بدن را از هر نیرویی تهی می سازد، می تواند حس بودنِ ستاره ای درخشان در دوردست را تجربه کند، بدن آنجاست و در عین حال آنجا نیست. از طریق فراگیری اصول تویی شو، شخص می تواند این-یانگ (Yin-Yang) را در زندگی روزانه ی خود در تعادل نگاه دارد. بدین سان کیفیت زندگی او به طور کلی افزایش خواهد یافت." (جو سونگ هوا، Jou Tsung Hua)


تمرین تویی شو با شخصی که به خوبی آموزش دیده باشد به سان لذت بردن از نیرویی آرام و جاری خواهد بود که اعمال می شود. تمرین آن با شخصی که آموزش درستی ندیده باشد خسته کننده و بی حس کننده خواهد بود شبیه به اینکه به قسمت دوار ماشین لباس شویی متصل شده باشید. حساسیت پایه و اساس تمرینِ درست است، "... فرا گرفتن نحوه ی حس کردنِ نیرو، جهت، و سرعت همراه با پر و خالی بودنِ انرژیِ حریف که قصد وارد آمدن دارد..." (وانگ پی شنگ، Wang Peishang). پرورش مهارت در حس کردن و درک و تفسیر انرژی تا حد بسیار زیادی به کیفیت تماس و ارتباط بین دو طرفی دارد که در حال تویی شو هستند. در این مقاله به کنکاش در چهار اصل بنیادی که موجب ایجاد تماس صحیح می شوند می پردازیم. اینها در یکی از قدیمی ترین متون تای چی چوان یافت می شوند، "شعر تویی شو" منسوب به وانگ زونگ یوئه (Wang Zongyue). این اصول عبارتند از:


جَن (Zhān): چسبیدن            لییِن (Lián): متصل شدن
نییِن (Nián): پیوستن            سویی (Suí): دنبال کردن

 

این افعال نه تنها فرآیندهای فیزیکی را توصیف می کنند، بلکه استراتژی هایی را روشن می سازند که ما را به سوی تمرینات موفق رهنمون می شوند. ماه آوریل در شهر سیتل (Seattle)، بعد از یک روز طولانیِ تمرین در سمینار تویی شو، استاد یانگ جون همراه من و لنس لو نشستند و گفتگویی در مورد این چهار کلمه ی کلیدی داشتیم که در ادامه آورده شده است.

 

 

دیو برت: استاد یانگ، ممکن است برای ما توضیح دهید که جَن (Zhan، چسبیدن) به چه معناست؟

استاد یانگ جون:  جَن در انگلیسی به معنای چسبیدن (Sticking) است که همراه با انرژی بالا برنده و بالا کشنده می باشد. عبارتی در زبان چینی وجود دارد که گویای این مفهوم است:

 

提上拔高之谓也

tí shàng bá gāo zhī wèi yě

این بدان معناست که شما می توانید از چسبیدن استفاده کنید تا حریف را به بالا کشیده و ریشه کن (uproot) کنید، این چنین حسی را دارا می باشد. از کجا (انرژی) چسبیدن را به دست می آورید؟ در حقیقت انرژی آن از هر دو طرف بر می آید. شما بخشی از انرژی را وارد آورده و حریف نیز مقداری انرژی می دهد و هنگامی که این دو انرژی تلاقی می یابند، شما در حال جَن (چسبیدن) هستید. انرژی چسبیدن از فشار ایجاد شده بین شما و حریفتان برگرفته می شود و در این هنگام شما می توانید حریف خود را به سمت بالا هدایت کنید. اگر حریف شما نیرویی وارد نکند نمی توان چسبید، شما ایستاده اید و کاری از پیش نمی برید. پس چگونه می توانم بچسبم؟ جواب آن در اصلی است که در این عبارت بیان شده است: "اگر حریف من حرکت نمی کند، من (نیز) حرکت نمی کنم."

Zhan

 

هنگام بحث در مورد این چهار اصل بایستی متوجه یک اصل ذهنی مهم باشیم: ذهن، نیت را خلق می کند، قصد انجام کاری را می کنید. بدن حرکت جنبشی را ایجاد کرده و درک بواسطه ی احساس (feeling) حاصل می شود. بدین سان زمانی که حریف شروع به شکل دادن نیتِ (انجام) عملی بر روی شما می نماید، شما از آن آگاه هستید. این همان شنیدن یا گوش دادن به انرژی (tīng jìn) می باشد.

 

دیو برت: بنابراین، این همان فرآیندی است که منجر به برقراری تماس صحیح از طریق حساسیت (sensitivity) می شود، با استفاده از ذهن، درست است؟

استاد یانگ جون: نخست ذهن حرکت می کند! سخن مشهوری داریم که می گوید ذهن حرکت را هدایت می کند، بدن به (این) نیت پاسخ داده و شروع به حرکت می نماید. با این روش (به جهت حس کردن حریف) ابتدا از ذهن استفاده نموده و سپس از حواس فیزیکیِ دریافت شده از بدن. بنابراین این معنای عبارت "فکر کردن، حرکت کردن، دانستن، حس کردن" است.

 

دیو برت: آیا اینها المان ها و اجزایی است که منجر به برقراری تماس صحیح خواهد شد؟

استاد یانگ جون: درست است. چرا به این صورت عمل می کنیم؟ به این دلیل که می خواهیم حریف را بفهمیم و او را حس کنیم. چگونه می توان این کار را انجام داد؟ چهار اصل جَن (Zhan، چسبیدن)، نییِن (Nian، پیوستن)، لییِن (Lian، متصل شدن)، سویی (Sui، دنبال کردن) شما را یاری خواهد کرد. بنابراین چرا می خواهیم چسبیدن، پیوستن، متصل شدن و دنبال کردن را اجرا کنیم؟ زیرا قصد داریم حریف را بفهمیم و او را حس کنیم. فهمیدن و درک کردن پر و خالیِ حریف، این-یانگ، اینکه حریف به پیش می آید یا به عقب، به سوی شما از چپ می آید یا از راست، باید نسبت به تمام اینها آگاه بود.

 

دیو برت: به جهت ایجاد حالت چسبیدن آیا باید میزان فشار صحیح را (به حریف) وارد آورد؟

استاد یانگ جون: نمی توان گفت فشار "صحیح"، بلکه باید گفت فشاری که برای شخص شما صحیح و کافی است. چرا که اشخاص مختلف برخی فشار کمتر و یا بیشتر را بسته به توانایی و پایه ی خود می پسندند.

 

دیو برت: برای درک نیت حریف باید به انرژی او بپیوندیم. اگر خیلی خیلی نرم (soft) و رها هستند باید ما نیز به همان اندازه نرم بوده تا بتوانیم به آنها گوش بسپاریم. اما آیا اگر سخت و خشک باشیم نمی توانیم به وضوح گوش بدهیم؟

استاد یانگ جون: به طور کلی و بر اساس اصول تای چی چوان، قصد ما استفاده از نیروی بیش از حد نیست. در غیر این صورت انعطاف نداشته، سخت و غیر طبیعی هستید و نمی توانید آزادانه حرکت نمایید. بنابراین بخش پر و خالی شما به راحتی توسط حریف کنترل می شوند. پس اگر حریف شما بسیار بسیار نرم بود چه کاری باید بکنید؟ در این صورت ما همچنان می توانیم از نرمی بهره برده و حتی نرم تر از حریف خود باشید. آنچنان که حریف شما نتواند از شما نرم تر باشد. آنگاه زمانی که شروع به استفاده از نیرو کردند در آن هنگام می توانید مرکز (center) ایشان را به راحتی بیابید.

 

دیو برت: اگر شما انرژی چسبیدن را نداشته باشید چه خواهد شد؟

استاد یانگ جون: اگر دارای انرژی چسبیدن نباشید نقاط تماس در دو طرف لغزنده بوده و توانایی کنترل (حریف) از شما سلب می شود.


دیو برت: چگونه باید این مشکل را برطرف نمود؟ با استفاده از انرژی بیشتر؟

استاد یانگ جون: خیر! راه حل این است که هنگام اجرای حرکات، از منظر و دیدگاه خود (کار را) آغاز ننمایید. باید خود را فراموش کرده و اجازه دهید حریف حرکت را آغاز نماید.

 

دیو برت: آیا این ما را به اصل سویی یا همان دنبال کردن رهنمون می شود؟

استاد یانگ جون: در حقیقت این چهار اصل می توانند در موقعیتی یکسان استفاده شوند اما به منظور توضیح جنبه های متفاوتی از تویی شو. به عنوان نمونه، مهم نیست که شما در حال دنبال کردن هستید یا قصد چسبیدن (جَن) دارید. اگر (حریف) را دنبال نکنید، نمی توانید چسبیدن را پیاده سازی نمایید. اگر حریف شما قصد رفتن به سمت راست را داشته باشد و شما به سمت چپ بروید، (از او) جدا شده و تماس را از دست خواهید داد، بنابراین اگر به سمت راست می روند شما باید (آنها را) دنبال کنید. این بدان معنا نیست که شما هیچ انتخاب یا اثری ندارید. اگر دست شما به صورت درستی تنظیم شده باشد می توانید زوایای حرکت حریف خود کنترل نموده و او را وادار به حرکت در جهتی نمایید که مطلوب شماست. بدین سان شما کنترل دارید، اما از حرکت آنها استفاده می کنید و در انحناها و دوایر حرکتی آنان تغییر ایجاد می نمایید، با هدف ایجاد موقعیت مناسب برای خود و موقعیتی نامناسب برای وی.

 Tui Shou

 

 

دیو برت: اگر موافق باشید بیشتر در مورد سویی (دنبال کردن) صحبت کنیم. در زبان انگلیسی دنبال کردن (following) به معنای این است که شما هدایت می کنید و من با شما همراه می شوم. آنچه شما عنوان کردید، دنبال کردن یک المان کنترلی نیز دارد. اینکه اگر تماس برقرار کنم و از چسبیدن (جَن) بهره ببرم می توانم حریف را دنبال کنم و نیز بر حرکت او تاثیر بگذارم.


استاد یانگ جون: درست است، اما شما نمی توانید همواره حریف خود را دنبال کنید. دنبال کردن (سویی)، چگونگی رفتار با حریف در ابتدای کار است. در نهایت شما به دنبال ایجاد موقعیت مناسب به سود خود هستید. شما نمی خواهید(حریف را) تا آنجا دنبال نمایید که در واقع به او اجازه ی نفوذ گسترده تا نزدیکی مرکز(center) خود را داده و در نهایت تعادل خود را از دست بدهید. بنابراین عبارتی در زبان چینی، به شرح زیر، برای توضیح دنبال کردن داریم:

 

 

彼走此应之谓也

bǐ zǒu cǐ yīng zhī wèi yě

معنای آن این است که هنگامی که حریف مشغول اجرای حرکتی بر روی شماست، چگونه (به آن) پاسخ خواهید داد؟ این شرحِ چگونگی پاسخ شما به سرآغازِ شکل گیریِ نیت در حریف است. برای پاسخ گو بودن نیازمند روش صحیح هستید. در نهایت شما نباید در برابر حریف مقاومت نموده و بایستی او را دنبال نمایید. از سوی دیگر نمی توانید همواره او را دنبال کنید. (در نتیجه) نیازمند ایجاد تغییراتی (در این) وضعیت هستید. چگونه این تغییرات را ایجاد نمایید؟ پیوستن (Nian، نییِن) شما را یاری خواهد کرد.

 


دیو برت: پس بیایید درباره ی پیوستن یا همان نییِن صحبت کنیم. آیا عبارتی به زبان چینی برای شرح آن وجود دارد؟

استاد یانگ جون: بله، به شرح زیر:

 

溜恋缱绻之谓也

liū liàn qiǎn quǎn zhī wèi yě

شرح معنای این عبارت مشکل است، توصیفی است از حریف در حالتی که غرق در یا احاطه شده توسط چیزی شبیه به ژل یا چسب است. پس می تواند به هر سو برود، اما زمانی که حرکت می کند نمی تواند از بند این تماس رهایی یابد.

 


دیو برت: فکر می کنم که متوجه منظور شما می شوم، حریف آزادی حرکت دارد؟

استاد یانگ جون: بله، اما هر حرکت او همراه با یک فشار پوشش داده می شود. به عنوان مثال، وقتی شما در هوا (به عنوان یک سیال) حرکت می کنید با زمانی که زیر سطح آب حرکت می کنید، متفاوت است. آیا می توانید همان طور که در زیر سطح آب عملی را انجام می دهید در هوا نیز انجام دهید؟ بله، در زیر آب و با حرکت آهسته شاید (حس آن) یکسان باشد، اما اگر سریع حرکت کنید حس شما در زیر آب نسبت به حس شما در هوا متفاوت خواهد بود و آن هم به دلیل فشار.

 

دیو برت: بنابراین به نظر می رسد مهارت پیوستن بیشتر انرژی آزادی باشد که در آن سعی در بلند کردن و یا چسبیدن [اشاره به مهارت جَن] نیست و فقط سعی در ایجاد تماس مدام و ثابت در تمامی جهات است.

استاد یانگ جون: درست است. در هر جهتی که حرکت می کند، حریف آزادی عمل چندانی ندارد. پیوستن (نییِن) از شما محافظت می کند، چرا که توسط پیوستن خواهید توانست انرژی حریف را به دور از مرکز خود منحرف نمایید.

 

دیو برت: اگر من پیوستن را نداشته باشم چه خواهد شد؟ شاید تماس چسبنده ای داشته باشم اما اگر حریف بتواند این تماس را متزلزل سازد به دردسر خواهم افتاد. آیا نییِن (پیوستن) بیشتر یک انرژی محافظتی است؟


استاد یانگ جون: همانند هل دادن چیزی در آب در مقایسه با هل دادن آن در هواست، تفاوت در چیست؟ بدون نییِن، بدون این حس جاری و سیال در تماس (بین دو طرف)، حریف می تواند به آسانی به مرکز شما دست یابد. در صورت حضور نییِن، این فشار وجود دارد که می توان از آن برای هدایت حریف به کناره ها بهره برد.

 


دیو برت: آیا این بیشتر نوعی انرژی واکنشی است؟ در خصوص چسببیدن یا همان جَن (zhan)، نخست من انرژی را وارد می کنم، اما آیا در خصوص پیوستن، نوعی حس منفعل و ثابت (یکسان) خواهد بود؟

استاد یانگ جون: در واقع در مورد جَن هر دوی این موارد است، چرا که از بخشی از انرژی حریف خود نیزاستفاده می کنید. اگر حریف به شما انرژی وارد نکند، شما نمی توانید از آن (چسبیدن) استفاده کنید. نییِن (پیوستن) نیز به همین صورت است، اگر حریف به شما انرژی وارد نکند، همچنان نخواهید توانست او را منحرف کنید. اگر چیزی در ژل (یا چسب) بیفتد حرکتی نخواهد کرد، اما هنگامی که حرکت کند فشاری در اثر تماس با ژل به آن وارد خواهد آمد.

 


دیو برت: این مفهوم جالبی است: اینکه در هر جهت و یا هر سرعتی، تماس همواره برقرار خواهد بود.

استاد یانگ جون: جهت مهم نیست، در هر جهتی شما پیوستن (نییِن) را خواهید داشت. بنابراین تنها در جهت جلو و عقب شکل درستی از بروز انرژی نخواهد بود و صحیح نیست.

 


دیو برت: من برخی از توضیحاتی که در مورد این چهار اصل داده شده را مطالعه کردم که به عنوان نمونه می گویند جَن (چسبیدن) انرژی در راستای عمودی است و بقیه در راستای جانبی و یا قطری هستند. بسیار پیچیده به نظر می رسند.

استاد یانگ جون: (این نظر) صحیح نیست. این انرژی ها تمامی جهات را شامل می شوند.

 


دیو برت: کلمه ی پایانی که باید در مورد آن بحث کنیم لییِن (Lian، متصل شدن) است. آیا عبارتی به زبان چینی برای شرح آن موجود است؟

استاد یانگ جون: بله، به شرح زیر:

 

舍己无离之谓也

shè jǐ wú lí zhī wèi yě

 این عبارت، لییِن را این گونه شرح می دهد: فراموش کردن خود و متصل ماندن به حریف، حریف خود را دنبال کرده و (به او) متصل بمانید. حتی اگر به عقب حرکت کند شما همچنان سعی در حرکت با آنها و حفظ اتصال خود خواهید نمود. از فن و مهارت متصل شدن (لییِن) تکنیک های بسیاری به وجود آمده است. به عنوان نمونه، توانایی وام گرفتن انرژی حریف با اتصال (به او) از جلو به عقب، عقب به جلو و در واقع در تمامی جهات.

 


دیو برت: من کوشش می کنم که تفاوت بین دنبال کردن (سویی) و متصل شدن (لییِن) را درک کنم. در زبان انگلیسی اگر کسی به سمت بیرون (از بدن من) حرکت کند او را دنبال خواهم نمود. اما اگر حریف به سمت داخل (بدن من) حرکت کند ...

استاد یانگ جون: همچنان باید او را دنبال کنید.

 

دیو برت: بله، این طور به نظر می رسد...

استاد یانگ جون: اگر او را به سمت درون دنبال نکنید، (آن هنگام) در حال مقاومت کردن (در برابر نیروی حریف) (Ding) هستید.

 


دیو برت: خوشحالم که بحث مقاومت کردن (Ding) را بیان نمودید، چرا که قصد داشتم در مورد این عبارت آخر از شعر تویی شو از شما سوالی بپرسم.

不丟頂

Bù Diū (Bu) Dĭng

"بدون جدا شدن (از حریف) یا مقاومت کردن (در برابر نیروی او)"

اگر ما تنها به چهار اصل چسبیدن (Zhan، جَن)، متصل شدن (Lian، لییِن)، پیوستن (Nian، نییِن)، دنبال کردن (Sui، سویی) بپردازیم بدون توجه به این عبارت آخر، ممکن است هدف اصلی پرورش این چهار اصل از دیدگان ما نهان شده باشد.

استاد یانگ جون: در حقیقت جَن، لییِن، نییِن و سویی فنونی هستند که در تویی شو استفاده می کنیم، و مقاومت نکردن (Bù Dĭng) و جدا نشدن (Bù Diū) نتیجه ی کار خواهند بود. این فنون به شما چگونگی استفاده از انرژی را بیان می کنند وعبارت "بدون جدا شدن یا مقاومت کردن" نتیجه ی درست و صحیح کار خواهد بود.

 

دیو برت: آیا جدا شدن یا از دست دادن تماس با حریف بزرگترین اشتباه در تویی شو است؟

استاد یانگ جون: بله، اگر از حریف خود جدا شوید هرگونه آگاهی و دانش نسبت به انرژی و قصد و نیت او را از دست می دهید. 

آنچه ما به دنبال آن هستیم ذهنِ در حال تفکر و بدنِ در حال حرکت، آگاهی و درک انرژی و حس کردن حریف است. تمامی اینها زمانی که از حریف جدا شویم از دست خواهد رفت. چرا به فنون و تکنیک های جَن (Zhan)، نییِن (Nian)، لییِن (Lian)، سویی (Sui) نیازمندیم؟ زیرا می خواهیم حریف را بشناسیم، او راحس کرده و درک کنیم. آنگاه خواهیم دانست چگونه به حریف پاسخ دهیم. همانطور که می دانید "شعر تویی شو" کوتاه به نظر می رسد اما اهمیت بسیار زیادی دارد. شرح می دهد که چگونه باید به تمرین بپردازید، در تمرینات خود به چه چیزی بپردازید، و در نهایت استراتژی مورد نیاز برای موفقیت شما را بیان می کند. تنها شامل شش خط می باشد با این حال روح و معنای تویی شو را در بر دارد. می خواهم برگردانی آزاد از عنوان آن را در اینجا ا‌رائه دهم. عنوان آن در حقیقت به معنای "شعر داشو (打手歌)" [شعر دست های کوبنده، Song of Striking Hands]، می باشد.

 


دیو برت: نه به معنای تویی شو [دست های پیش برنده(۱)، Pushing Hands]؟

استاد یانگ جون: بعدها از همین کلمه [تویی شو] استفاده کردیم اما کلمات ذکر شده در عنوان، دا (، dà) به معنای ضربه زدن و شو (، shǒu) به معنای دست می باشد. نخست و در شروع کار باید با جدیت به مطالعه و تمرین پُنگ (Peng‎، دور کردن، دفع کردن)، لو (Lü‎، گرداندن، پیچاندن)، جی (Ji‎، فشردن، هل دادن)، آن (An‎، پرتاب کردن، ضربه زدن) بپردازید. اینها انرژی های مربوط به چهار جهت اصلی می باشند. هنگامی که موفق به اجرای صحیح این چهار انرژی گشتید، به صورت همراه و هماهنگ با حرکات بالا تنه و پایین تنه ی خود، حریف کار مشکلی را جهت نفوذ و حمله به شما پیش رو خواهد داشت. خط بعدی شرح می دهد که حریف، هر چقدر هم که نیرومند باشد، هنگامی که به سوی شما می آید از کدام استراتژی بهره می برید؟ استفاده کردن از چهار اونس (نیرو) برای منحرف کردن هزار پوند (نیرو). چگونه با استفاده از چهار اونس، هزار پوند را منحرف می کنید؟ روش آن اجازه دادن به حریف برای نفوذ او به درون [حیطه ی دفاعی خود] و سپس هدایت او به سمت موقعیت و وضعیت خالی (empty). بنابراین باید از پیوستن (نییِن) جهت هدایت حریف به درون استفاده نمایید. اگر به حریف نپیوسته باشید، او نفوذ و ضربه ی خود به شما را ادامه نخواهد داد. شما به او می پیوندید و (بدین سان) از انرژی حریف جهت هدایت او به درون بهره می برید و سپس او خود به خود خواهد افتاد (تعادلش را از دست داده و خواهد افتاد).

 Song of push hands

 


دیو برت: اگر حریف حس کند که شما پیوستگی به او را از دست داده اید، دست از اعمال نیرو و فشار بر خواهد داشت؟

استاد یانگ جون: بله، چرا که او [وقتی به او پیوسته هستید] چیزی را حس می کند، او می خواهد با وارد کردن نیرو به درون [حیطه ی دفاعی] شما نفوذ کند. او حس می کند که تقریبا به هدف خود رسیده است، تقریبا رسیده است، اما هنوز اندکی مانده! سپس من او را به سمت موقعیت و وضعیت خالی هدایت می کنم. من به او پیوسته مانده، به انرژی و نیروی او متصل می مانم، آنرا وام گرفته و سپس به سوی خود او آزاد می کنم. این چگونگی بهره بردن و استفاده از انرژی حریف است.

 

دیو برت: لطفا در خصوص این بند بیشتر صحبت کنید، "او را به سمت (موقعیت و وضعیت) خالی هدایت کنید."

استاد یانگ جون: به حریف خود مجال نفوذ به درون را داده و او را به (موقعیت و وضعیت) خالی هدایت کنید. در ابتدا باید مرکز خود را امن و با ثبات نگاه دارید. سپس، انرژی حریف را قرض گرفته و به سرعت به خود او بازگردانید. سطر پایانی شعر صحبت از فنونی به میان می آورد که با استفاده از آنها می توانید این کار را به سرانجام برسانید: جَن (چسبیدن)، نییِن (پیوستن)، لییِن (متصل شدن)، ، سویی (دنبال کردن)، و در مورد جدا شدن (diu) و مقاومت کردن (ding) هشدار می دهد.

 

دیو برت: "مقاومت کردن" چیست و چگونه باید این اشتباه را اصلاح کنیم؟

استاد یانگ جون: مقاومت کردن به دو صورت رخ می دهد: نخست از طرف شما، که مشکل در شماست. هنگامی که حریف شما سعی در انجام کاری دارد شما بر خلاف او و به مقابله با او می روید. شکل دیگر مقاومت کردن می تواند از سوی حریف شما باشد به این معنا که شما قصد و سعی در انجام کاری دارید و حریف به شما اجازه و مجال نداده ولی با این حال همچنان در انجام آن اسرار ورزیده و تلاش می کنید.این نیز "مقاومت کردن" است. به عنوان نمونه من یک تکنیک را بر روی شما به اجرا در می آورم و شما اجازه انجام آن را نمی دهید، من به قدم بعدی، تکنیک بعدی، روی می آورم. اگر شما مرا به عقب هل بدهید و من در برابر شما مقاومت کنم و اجازه این کار را ندهم، این "مقاومت کردن (ding)" است. اگر سعی در پیچاندن (لو، Lü‎) شما کنم اما شما نخواهید که پیچانده (roll back، لو) شوید و اجازه ی اجرای آنرا به من ندهید، این نیز "مقاومت کردن" است.

 

 دیو برت: بنابراین "مقاومت کردن" از سوی هر دو طرف انجام می شود؟

استاد یانگ جون: بله، در حقیقت از منظر تای چی، (از منظر) کنش و واکنش بین این-یانگ (Yin-Yang)، افراد باید درک کنند که اگر تکنیکی به بن بست بر می خورد بایستی تغییر کند: از این (Yin) به یانگ (Yang) و از یانگ به این (Yin)، سرزنده و پویا عمل کنند، در موقعیتی گیر نکرده (نیفتاده) و به حرکت ادامه دهند، بدین سان تمرینات خود را زنده و پویا نگاه خواهید داشت. اگر در یک بن بست قرار گیرید این (Yin) نمی تواند به یانگ تغییر یابد و نیز یانگ به این (Yin). سپس دیگر حرکتی پویا وجود نخواهد داشت، نیرو مقابل نیرو قرار دارد. تای چی یعنی مستقیم (همراه) با منحنی، پُر (همراه) با خالی. اگر شما پُر بوده و من نیز پُر باشم، چه کسی این (Yin) و چه کسی یانگ خواهد بود؟ این درست نیست و همان "مقاومت کردن" است.

 

 دیو برت: چگونه باید آن را اصلاح کنیم؟

استاد یانگ جون: با استفاده از چهار اصل (تویی شو)، اینها راهکارهای عملی برای این مشکل هستند.

 

لنس لو: استاد یانگ، بهترین راه پرورش این چهار تکنیک چیست، تنها تمرین کردن و بیشتر تمرین کردن؟

استاد یانگ جون: نه تنها تمرین کردن (مداوم) آنها، بلکه درک کردن آنها در ذهن.

 

لنس لو: آیا باید خود در مورد آنها به تفکر بپردازیم؟

استاد یانگ جون: نه تنها باید در مورد آنها تفکر کنید، بلکه باید درک کنید که این تکنیک ها برای شما سودمند هستند.

 

لنس لو: به بیان دیگر باید به این تکنیک ها باور داشته باشیم؟

استاد یانگ جون: بله، شاید به شکلی عملی تر از این. درک کنید که دنبال کردن (سویی)، استراتژی خوبی برای شماست. متصل شدن (لییِن) مهارتی مفید است. پیوستن (نییِن) به شما کمک می کند حریف خود را در کنترل خود داشته باشید. اگر درک کنید که این تکنیک ها به سود شما عمل می کنند، آنگاه بدن شما تمایل پیدا خواهد کرد که بیشتر به آنها بپردازد. بیشتر افرادی که در تویی شو مبتدی هستند با این مشکل روبرو هستند: بسیار سخت و خشک هستند. چیزی به سمت شما می آید، نمی دانید که چیست، نمی توانید آن را حس کنید و واکنش به نیروی وارده، سخت شدن (بدن) خواهد بود. شاید شما متوجه نباشید که این پاسخ واکنشی (reflexive) می باشد.

 

 لنس لو: بله، این واکنش طبیعی به چنین شرایطی است.

استاد یانگ جون: واکنش شما بدین صورت خواهد بود، تمام افراد چنین پاسخی خواهند داشت. اما این مطلوب ما نیست. ما به دنبال نرمی (و انعطاف) به جای سختی و خشکی هستیم.

 

لنس لو: بنابراین آیا باید واکنش طبیعی خود را تغییر دهیم؟

استاد یانگ جون: در حقیقت از نقطه نظر ما، تسلیم شدن (Yielding) واکنش طبیعی است. آنچه ما واکنش پیش زایشی (Pre-Natal) یا طبیعی به نیروی می خوانیم، تسلیم شدن و دنبال کردن است. آنچه بعد ها (در طول زندگی) فرا می گیریم، یا همان (واکنش) پس زایشی (Post Natal)، مقاومت کردن و سخت شدن است. شما واکنش طبیعی خود را فراموش می کنید.

 

لنس لو: بنابراین به تدریج که بزرگ تر و مسن تر می شویم این واکنش را از یاد برده و از طبیعت ذاتی خود دور می شویم؟

استاد یانگ جون: بله، بنابراین چگونه باید واکنش ها و انرژی طبیعی خود را باز آموخته و دوباره آنها را بدست آوریم؟ با پرداختن به تای چی چوان.

 

 

 

یادداشت پایانی با قلم لنس لو (Lance Lu):

نظرات استاد تا حد بسیار زیادی در روشن شدن مفاهیم ظریف و گاه گیج کننده به ما یاری می رساند، با این حال روشن شدن و وضوح نهایی آنها زمانی حاصل می شود که به تمرین آنچه در ایجا بیان شد بپردازیم و این مفاهیم را (به طور مستقیم) تجربه کنیم. ایشان راه کنکاش و جستجوی (معنای) این مفاهیم را نشان دادند و این ما هستیم که باید کار کنیم، تلاش کنیم، ایده های مطرح شده در ذهن را در بدن به عمل درآورده و اجرا نماییم، درستی آنها را در بدن خودمان به آزمون گذاشته و نتیجه ی درست آنرا ببینیم و درک کنیم. آنگاه درک ما عمیق تر شده و شاید روشنایی حاصل شود. برای من کاوش کردن در چگونگی پرورش (این) مهارتها از اهمیت زیادی برخوردار است. این برای ما، تمامی کسانی که هنوز به مراحل بالا دست نیافته ایم یک معمای دشوار است. برای بردن تجربه در سطح بدن، (نخست) باید در سطح ذهنمان قانع شده باشیم که این اصول درست و عملی است. بدون تجربه ای واقعی از کارآمدی آنها، شک و شبهه ها باقی مانده و شخص همچنان در واکنش خود به خودی و اتوماتیکِ سخت شدن پناه خواهد جست. اما اگر شخصی سخت باقی بماند، تجربه ی "چیرگی نرمی بر سختی" و اینکه چگونه و چطور این اصول مفید و عملی هستند، امکان پذیر نخواهد بود. درست همانند مسئله ی "مرغ و تخم مرغ".

به همین دلیل از کلمه ی "باور" استفاده کردم، چرا که به نظرم می رسد در مقطعی در اندیشیدن به این نظریات، هنرجو نیازمند برداشتن یک جهش در باورهایش خواهد داشت (a Leap of Faith). بحث استاد در خصوص اینکه واکنش های خود به خودی ما همان واکنش های ذاتی و اصلی ما نیستند نیز یک باور (Article of Faith) است. چون همه ی افراد وقتی مورد تهاجم قرار گیرند واکنش شان سخت شدن است، نتیجه گیری ساده (و سریع) این خواهد بود که واکنش "طبیعی" ما چنین است. سرسختی این واکنش و دشواری شکستن این عادت (کهن) نیز این نتیجه گیری را پشتیبانی می کنند. روشی عملی و تجربی برای اثبات چیستیِ طبیعتِ پیش زایشی و اصلی ما وجود ندارد، بنابراین در نهایت باید به آن باور داشته باشیم و سعی در برنامه ریزی مجدد خود نموده و فرجام را به انتظار بنشینیم.


 

 

مقداد عبدی، مرتضی مرادی

تیرماه ۱۳۹۲

 

 

------------------------------------------------------

۱- کلمه ی "پیش برنده" در اینجا به معنی هل دادن است به طوری که هر دو طرف با فشار (مشخصی) حرکت خود را به پیش می برند و اشاره به حرکت رو به جلوی صرف ندارد. چرا که در تویی شو حرکات دورانی بوده و در هر شش جهت (بالا، پایین، چپ، راست، جلو و عقب) و نیز جهات فرعی انجام می گیرد.